هوش مصنوعی:
این شعر عاشورایی با مضامین عمیق عرفانی و مذهبی، به واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش میپردازد. اشعار مملو از تصاویر نمادین مانند قطره و دریا، شمع و خورشید، تیر و کمان، و تشبیهات احساسی است که رنج و فداکاری شهیدان را به تصویر میکشد. همچنین، بر مفاهیمی مانند تسلیم، شفاعت، عشق الهی، و ظلمستیزی تأکید دارد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و تاریخی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با پیشینه مذهبی نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند تشنگی امام حسین (ع) و شهادت علی اصغر (ع) ممکن است برای کودکان سنگین باشد.
تضمین ابیاتی از غزل صائب
گر از این واقعه اشکت ز بصر میگذرد
قدر این قطره ز دریای گهر میگذرد
میدهد آهت از این غم به شبستان لحد
نور شمعی که ز خورشید و قمر میگذرد
آه از آن شب که حسین گفت به یاران فردا
هر که دارد سر تسلیم ز سر میگذرد
«چون صدف مُهر خموشی بگذارید به لب»
از شما ورنه در فیض خبر میگذرد
از دلیران ظفرپیشه در این دشت وصال
تیر باران بلا همچو مطر میگذرد
تاج زیبای شفاعت نهد ای قوم به سر
از شما هر که چو من از سر و زر میگذرد
این مکانیست که از حلق علی اصغر من
از کماندار قضا تیر قدر میگذرد
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»
«سبزهی تیغ در این ره ز کمر میگذرد»
«دل دشمن به تهی برگی من میسوزد»
«برق از این مزرعه با دیدهی تر میگذرد»
زینب از حرف جگرسوز برادر میگفت
«چاردیوار مرا آب ز سر میگذرد»
اُف به دنیا که دل آزرده از او با دل خون
قرّة العین نبی تشنه جگر میگذرد
هر شهیدی دم تسلیم به آن شه میگفت
جان نثار تو چه با فتح و ظفر میگذرد
سرِ خود دید چو بر دامن آن شه حُرّ گفت
«رشته چون بی گره افتد ز گهر میگذرد»
آخرین گفتهی نور دل لیلا این بود
«پای بر عرش نهد هر که ز سر میگذرد»
مستمع باش «وفایی» که پی ذکر حسین
«سخن صائب پاکیزه گهر میگذرد»
قدر این قطره ز دریای گهر میگذرد
میدهد آهت از این غم به شبستان لحد
نور شمعی که ز خورشید و قمر میگذرد
آه از آن شب که حسین گفت به یاران فردا
هر که دارد سر تسلیم ز سر میگذرد
«چون صدف مُهر خموشی بگذارید به لب»
از شما ورنه در فیض خبر میگذرد
از دلیران ظفرپیشه در این دشت وصال
تیر باران بلا همچو مطر میگذرد
تاج زیبای شفاعت نهد ای قوم به سر
از شما هر که چو من از سر و زر میگذرد
این مکانیست که از حلق علی اصغر من
از کماندار قضا تیر قدر میگذرد
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»
«سبزهی تیغ در این ره ز کمر میگذرد»
«دل دشمن به تهی برگی من میسوزد»
«برق از این مزرعه با دیدهی تر میگذرد»
زینب از حرف جگرسوز برادر میگفت
«چاردیوار مرا آب ز سر میگذرد»
اُف به دنیا که دل آزرده از او با دل خون
قرّة العین نبی تشنه جگر میگذرد
هر شهیدی دم تسلیم به آن شه میگفت
جان نثار تو چه با فتح و ظفر میگذرد
سرِ خود دید چو بر دامن آن شه حُرّ گفت
«رشته چون بی گره افتد ز گهر میگذرد»
آخرین گفتهی نور دل لیلا این بود
«پای بر عرش نهد هر که ز سر میگذرد»
مستمع باش «وفایی» که پی ذکر حسین
«سخن صائب پاکیزه گهر میگذرد»
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:تضمین غزل سعدی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.