هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس غم و اندوه شدید خود در شب سخن می‌گوید و از رفیقانش می‌خواهد که امشب از او غافل نباشند. او احساس می‌کند که نشانه‌های مرگ در او ظاهر شده و از رفیقانش می‌خواهد که مراقب او باشند. شاعر همچنین از درد فراق یارش رنج می‌برد و از رفیقانش می‌خواهد که تا سحر از او غافل نشوند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق و احساسات پیچیده‌ای مانند غم، مرگ و فراق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۳۲

ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب

مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب

مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که می‌بینم
رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب

مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب

شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۱
گوهر بعدی:غزل ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.