هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن میگوید. او از بیتابی و بیخوابی ناشی از انتظار دیدار معشوق میگوید و از گریههای فراوان خود در تنهایی یاد میکند. شاعر احساس میکند که از یار دور و به مرگ نزدیک است و از این حال نگران است. در مجلس دوستان نیز سخن از آتش شوق است، اما هیچ کس گرمای عشق را درک نمیکند. شاعر اشکهایش را مانند شمعی پرگهر توصیف میکند و از دوری معشوق رنج میبرد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی مانند عشق، فراق و تنهایی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل ۳۱
مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
گریه بس کردهام ای جغد نشین فارغ بال
که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب
دورم از خاک در یار و ، به مردن نزدیک
چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب
بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق
نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب
شمع سان پرگهر اشک کناری دارم
وحشی از دوری آن گوهر سیراب امشب
نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
گریه بس کردهام ای جغد نشین فارغ بال
که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب
دورم از خاک در یار و ، به مردن نزدیک
چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب
بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق
نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب
شمع سان پرگهر اشک کناری دارم
وحشی از دوری آن گوهر سیراب امشب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۰
گوهر بعدی:غزل ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.