هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات شاعر درباره عشق، وفاداری، ناامیدی و خطرات زندگی می‌پردازد. شاعر از عیوب خود و دیگران سخن می‌گوید و به طبیب و درمان اشاره می‌کند. همچنین، او از خطرات مسیر زندگی و ناامیدی از وفاداری دیگران صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و خطرات زندگی نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارند.

غزل ۳۸

بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است
سلخ ماه دگر و غرهٔ ماه دگر است

آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو
گرچه نوخیز نهالیست ، سراپا ثمر است

توتی ما که به غیر از قفس تنگ ندید
این زمان بال فشان بر سر تنگ شکر است

بشتابید و به مجروح کهن مژده برید
که طبیب آمد و در چارهٔ ریش جگر است

آنکه بیند همه عیبم نرسیدست آنجا
که هنرها همه عیب و همه عیبی هنراست

از وفای پسران عشق مرا طالع نیست
ورنه از من که در این شهر وفادارتر است ؟

وحشی عاقبت اندیش از آنسو نروی
که از آن چشم پرآشوب رهی پرخطر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۷
گوهر بعدی:غزل ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.