هوش مصنوعی: این متن به بیان نگرانی‌ها و دغدغه‌های شاعر درباره خیانت، رازداری، و خطرات اعتماد به دیگران می‌پردازد. شاعر از وجود خائنان و غمازان در اطراف خود ابراز نگرانی کرده و توصیه می‌کند که رازهای دل را به کسی نگوییم. همچنین، او به خطراتی که از جانب دوستان و دشمنان وجود دارد اشاره می‌کند و از زمان مناسب برای اقدام و پرواز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای مانند خیانت، رازداری، و اعتماد است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۴۰

خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است
سخن به رمز بگویم که غیر، غماز است

که بر خزانهٔ این رازهای پنهان زد؟
که قفل تافته افتاده است و در باز است

به اعتماد کس ای غنچه راز دل مگشای
که بلبل تو به زاغ و زغن هم آواز است

نه زخم ماست همین از کمان دشمن و بس
که دوست نیز کمان ساز و ناوک انداز است

زمان قهقههٔ کبک ، خوش دراز کشید
مجال گریهٔ خونین و چنگل باز است

حذر ز وحشت این آستانه کن وحشی
غبار بال بر افشان که وقت پرواز است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۹
گوهر بعدی:غزل ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.