هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و عذرخواهی معشوق سخن می‌گوید. معشوق با تبسمی نهفته عذرخواهی می‌کند و شاعر از لطف و تلافی عشق او سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و فراق می‌گوید و در نهایت شکر خدا را به جای می‌آورد که از بیداری فراق رهایی یافته است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل ۴۴

امروز ناز عذر جفاهای رفته خواست
عذری که او نخواست، تبسم ، نهفته خواست

من بندهٔ نگه که به سد شرح و بسط گفت
حرف عنایتی که تبسم، نگفته خواست

از نوک غمزه سفته شد و خوب سفته شد
درهای راز هم که نگاهش نسفته خواست

لطف آمد و تلافی سد ساله می‌کند
خشم ارچه کرد هر چه در این یک دو هفته خواست

بارد به وقت خود همه باران التفات
ابر عنایتی که ریاضی شکفته خواست

دل را نوید کاتش خوی تو پاک سوخت
خار و خسی کش از سر آن کوی رفته خواست

شکر خدا را که مرد به بیداری فراق
وحشی کسی که دیدهٔ بخت تو خفته خواست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۳
گوهر بعدی:غزل ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.