هوش مصنوعی: شاعر از زیبایی‌های طبیعت در فصل پاییز سخن می‌گوید و از ساقی می‌خواهد که جام می بیاورد تا در این هوای معتدل و خوش، لحظات خوشی را با یاران سپری کند. او به فانی بودن دنیا و باقی بودن یار حقیقی اشاره می‌کند و از اهمیت همراهی با یاران در این لحظات لذت‌بخش می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به مصرف شراب (به عنوان نماد عرفانی) ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل ۴۶

ابر است و اعتدال هوای خزانی است
ساقی بیا که وقت می ارغوانی است

در زیر ابر ساغر خورشید شد نهان
روز قدح کشیدن و عیش نهانی است

ساقی بیا و جام می مشکبو بیار
این دم که باد صبح به عنبر فشانی است

می هست و اعتدال هوا هست و سبزه هست
چیزی که نیست صحبت یاران جانی است

یاری به دست‌آر موافق تو وحشیا
کان یار باقی است و خود این جمله فانی است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۵
گوهر بعدی:غزل ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.