هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و فداکاری سخن می‌گوید. شاعر از عشق خود به معشوق می‌گوید و اینکه حاضر است جان خود را فدای او کند. همچنین، از زیبایی‌های طبیعت و تأثیر آن بر روح و روان انسان سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل ۴۸

ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست
جان فدایش که به خون ریختن من برخاست

می‌کشیدند ملایک همه چون سرمه به چشم
هر غباری که ترا از سم توسن برخاست

خرمن مشک چو بر دور مهت ظاهر شد
دود از جان من سوخته خرمن برخاست

وحشی سوخته را بستر سنجاب نمود
هر سحرگه که ز خاکستر گلشن برخاست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۷
گوهر بعدی:غزل ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.