۷۷۶ بار خوانده شده

غزل ۴۹

به جور، ترک محبت خلاف عادت ماست
وفا مصاحب دیرینهٔ محبت ماست

تو و خلاف مروت خدا نگه دارد
به ما جفای تو از بخت بی مروت ماست

بسا گدا به شهان نرد عشق باخته‌اند
به ما مخند که این رسم بد نه بدعت ماست

به دیگری نگذاریم، مرده‌ایم مگر
نشان تیر تغافل شدن که خدمت ماست

تویی که عزت ما می‌بری به کم محلی
و گرنه خواری عشقت هلاک صحبت ماست

به دعوی آمده بودیم آشتی کردیم
کمان تو، نه به بازوی صبر و طاقت ماست

هزار بنده چو وحشی خرید و کرد آزاد
کند مضایقه از یک نگه که قیمت ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۸
گوهر بعدی:غزل ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.