هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جدایی سخن میگوید. او از معشوق خود میخواهد که نرود، زیرا رفتن او باعث درد و رنج شاعر میشود. شاعر به معشوق یادآوری میکند که در جایی که دوستی وجود ندارد، جای او نیست و باید در کنار شاعر بماند. همچنین، شاعر از آتش فراق و درد ناشی از جدایی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل ۵۲
وداع جان و تنم استماع رفتن تست
مرو که گر بروی خون من به گردن تست
زمانه دامنت از دست ما برون مکناد
خدای را نروی دست ما و دامن تست
به کشوری که کس از دوستی نشان ندهد
مرو مرو که نه جای تو ، جای دشمن تست
نشین و بال برافشان که هر کجا مرغیست
وطن گذاشته ، در آرزوی گلشن تست
در آتشی ز فراقش فتادهای وحشی
که هر زبانهٔ آن برق سد چو خرمن تست
مرو که گر بروی خون من به گردن تست
زمانه دامنت از دست ما برون مکناد
خدای را نروی دست ما و دامن تست
به کشوری که کس از دوستی نشان ندهد
مرو مرو که نه جای تو ، جای دشمن تست
نشین و بال برافشان که هر کجا مرغیست
وطن گذاشته ، در آرزوی گلشن تست
در آتشی ز فراقش فتادهای وحشی
که هر زبانهٔ آن برق سد چو خرمن تست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۵۱
گوهر بعدی:غزل ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.