۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳ - با من چرا نگفتی

چرا نگفتی با من بتا به روز نخست
که عهد و وعده و پیمان من مدار درست

به من مده دل و از من وفا مجوی بدانک
جفای آخر باشد ز من وفای نخست

وفا نمودی از اول جفا کنی آخر
درین دل آنچه نیافت ثبات، قول نرست

چنان نمودی از اول که چست ازان منی
کنون چو می نگرم زان دیگرانی چست

ز تیغ خوی تو تن را به خون دل شستم
دل از امید وصال تو می ندانم شست

برای خویش رو اکنون که عاجزم با تو
همه مراد مراد تو، بنده بنده ی تست

درست رفتی در عهد و وعده و پیمان
زهی به عهد بد و وعده‌های پیمان‌سست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - دلبر جانان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - عهد و وفا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.