هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر از معشوق خود با تصاویر زیبا و استعاره‌های شاعرانه مانند چشمه خورشید، زلف سیاه، و لعل سرخ یاد می‌کند. شاعر از جدل و ناز معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که از زیبایی‌های او بهره‌مند شود. همچنین در بخشی از شعر، از شخصی به نام «صدر دین و دنیا» یاد می‌کند که به علم و عمل مشهور است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به درک ادبی بالاتری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۸ - در دل ترا هواست که با من جدل کنی

از روی تو چو چشمه خورشید در حمل
وز زلف تو زنند شب تیره را مثل

بگشای زلف تافتن اندر فتد بروز
بنمای روی تا بشب اندر فتد خلل

کز روی و زلف تو بزمانی هزار بار
اندر تو آن کند که شب و روز را بدل

ای در کمند زلفک تو حلقه فریب
وی در کمان ابروی تو ناوک حیل

هرکو از آنت خسته شود جز بدین مبند
هرکو بدینت بسته شود جز بدان محل

پنهان اجل بشوخی جزع تو اندر است
پیدا شده بخوشی لعل تو در امل

ار جو که جزع شوخ تو از ناز بغنود
تا بهره یابم از خوشی لعل تو لعل

در دل هواست که با من جدل کنی
در جان من مراد که با تو کنی جدل

هرچند در جدل صنما دست دست تست
با من رهی مکن تو بجای جدل جدل

من شاخ کلکم ای بت و بار هوای تو
کردست نکته بر من مرحوم مستدل

بر هیچ نکته کلک نباشد روا مگر
بر کلک سیدالوزرا صاحب اجل

آن صدر دین و دنیا کو کار خلق را
دینی بعلم سازد و دنیاوی از عمل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - روی تو
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - با ما تو کجم؟
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.