۱۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو

ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو
کی توان فریاد کرد از جور بی بنیاد تو

فتنه و بیداد کن جانا که بر تو فتنه ام
همچو بر تو فتنه ام بر فتنه و بیداد تو

تا تو ای دلبر به شادی زی کله دوزی شدی
خود کلاه مغ نداند دو تن استاد تو

گر من از چشم تو خواهم دور شد یک چشم زد
چشم من باد آژده از سوزن پولاد تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - ای سیمین سرو
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - با تو روی آشتی ندارم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.