هوش مصنوعی: این متن شعری است که در ستایش شخصی به نام 'ناصر دین سید اولاد پیمبر' سروده شده است. شاعر از کرم و بخشش بی‌حد این شخص سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که او بدون درخواست، به همه مردم بخشش می‌کند. همچنین، شاعر به وضعیت شاعران دیگر اشاره می‌کند و می‌گوید که آنها به دلیل شرم و خجالت، درخواست کمک نمی‌کنند. در پایان، شاعر آرزو می‌کند که کار شاعران نیز به لطف این شخص ساخته شود و از می و شادی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می و شراب ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۴ - ناصر دین

ای ناصر دین سید اولاد پیمبر
ای عالم جاه و شرف و دانش و تمییز

از غایت جود و کرم و بر و مروت
ناخواسته بخشی بهمه خلق همه چیز

آن بخت ندارند که ناخواسته یابند
چیز این دو سه تا شاعر بی مغز چو گشنیز

چون کار بخواهش رسد، از شرم و خجالت
باشند گدازنده چو بر آتش ارزیز

آنروز که تو خواسته ناخواسته بخشی
کس مرشعرا را ندهد بار بدهلیز

ور باز رسانند بدان مجلس خرم
ایشان سر خر باشند، آن مجلس پالیز

بختی است خود این طایفه را کز گل ایشان
گر کوزه کنی خشک، شود آب بکاریز

زین سور بآئین تو بردند بخروار
زر و درم آنقوم که نرزند بدو تیزز

از مطرب بدزخمه و شب بازی بدیاز
سنگ و سرخ و حبه زن و مسخره و حیز

چون کار همه ساخته گشت از کرم تو
باید که شود ساخته کار شعرا نیز

تا از می و از بت سخن انگیز دو ساغر
می خوه ز بتان ختن و تبت و خر خیز

هر روزه بتو جامه شادی و طرب پوش
تا جامه غم را بدرد دامن و تیریز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳ - مدیح تو
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵ - مرغابی چیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.