۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱ - خطیب بباع

خطیب بباع ای منعمی که در عالم
کسی ندانم کز نعمت تو محرومست

خیال و سیرت و رسم و ره تو محمودست
منزهی تو ز هر خصلتی که مذمومست

چنانکه گشت نبوت بمصطفی مختوم
کنون مروت امروز بر تو مختومست

همه جهانرا معلوم شد که هر علمی
که در جهان بود، آن علم بر تو معلومست

رسید تیر مه و تیر روشن سرما
تو راست علم که پیکان چگونه مسمومست

میان جبه من حشو نیست گرچه بسی
بشعرم اندر حشو است و بر تو مفهومست

فرست جبه مرسوم من به دست کسی
بر من و، منم آنکو به ژنده مرسومست

بزی بکام دل خویش در جهان چندان
کزان زیادت نه ممکنست، موهومست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - رمضان آمد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - ای بنده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.