۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳ - نور رخ تو قمر ندارد

. . . ری دارم که خر ندارد
خر تا بکلاه بر ندارد

مانند یکی درخت جیلان
سرکنده که برگ و بر ندارد

. . . نی داری که صد چنین . . . ر
تا . . . یه خورد، خبر ندارد

دارد کلهی ز اطلس سرخ
لیکن کمر بزر ندارد

آنکس نکند بدو دلیری
که قوت شیر نر ندارد

اینست جواب آنکه گوید
نور رخ تو قمر ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - ایام چو تو دلبر طناز نیابد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.