۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

یاقوتی کبیر فروش کباده خر
در جمله، با چهار پسر هست پنج خر

دو خر شهاب و منتخب است و عمر سیم
محمود گشت خر کره و پیر خر پدر

مرپنج لنگ لاشه در اتمه پوش را
خر بنده ام زمان بزمان خر سوارتر

در . . . ن خر شدن بستیزه مثل زنند
ایشان خر ستیزه کش و من ستیزه بر

دربار هجوشان کشم از گوش تا بدم
خواهم بچوب رانم و خواهم بهیر و هر

خر کره و خری را کردم ز بار هجو
آزاد بار، یعنی محمودک و عمر

بجای آندو بدین سر نهم بجبر
خر بنده را تصوف باشد بدینقدر

خر مردمند هرسه، نه مردم نه خر تمام
از هردو نام همچو شتر مرغ بهره ور

ای تیز صد هزار خر خر سپوز باد
در ریش آن پدر که تو هستی ورا پسر

وی صد هزار . . . ر به . . . ن برادری
کورا توئی برادر و این بود ماحضر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳ - رای بر آنست که بیرون زنم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵ - جواب شعر شرف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.