۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳ - رای بر آنست که بیرون زنم

سوزنیم، مرد گرانمایه . . . ر
پیر سبکروح گرانسایه . . . ر

با همه خلق از ره خوش صحبتی
خوش خوی و سازنده و با خایه . . . ر

باشد پیرایه پیران خرد
باز منم پیری پیرایه . . . ر

طفل بدم، دایه ببر در کشید
پر شد هر دو بغل دایه . . . ر

ماده نهادند بگهواره در
زانکه نگنجید در او مایه . . . ر

شش بچه گریان در هفت سال
سود همیدادم و سر مایه . . . ر

راست خوهی هیچ خر دیزه را
نیست بدین منزات و پایه . . . ر

دی ز در بام برای مزاح
عرضه زدم بر زن همسایه . . . ر

مانچه اندودن . . . س را بدوغ
خواست ز من عاریه ایرایه . . . ر

قلعه گورنگ بگیرم چو آک
دارم چون گر زبرین قایه . . . ر

رأی بر آنست که بیرون زنم
گردن این بدرگ خود رایه . . . ر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.