۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸ - ای سنائی بیا

ای سنائی بیا و قد خم کن
باد بوق مرا به . . . ن کم کن

بسر بوق من فرودم تیز
بدهان دهل دمادم کن

خود بی تیز را دمادم دم
خود بی دبدبه دمادم کن

گرد . . . ی ز جزاجت خسته
تازه و گرم گرم مرهم کن

آدم خس کشی بود پدرت
روز و شب کار و شغل آدم کن

تا شبانگاه خس بگلخن کش
تا سپیده دم آتش دم کن

شعرهائی که گفته ای بسپاس
هرکرا مدح گفته ای، ذم کن

هرکرا هجو گفته ای بستا
وان پراگنده ها فراهم کن

هر گه آنجمله جمع شد بفرست
دل ز کار نقیصه بیغم کن

مدح گفتن مسلم است بتو
هجو گفتن بمن مسلم کن

گر مسلم کنی وگر نکنی
گفتنی گفته شد، لم ولم کن

هم بر آن وزن گفت سلمانی
ای سنائی بیا و قد خم کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹ - آخر چه هست این؟
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.