۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷

ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم

شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم

بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
ور گنده پی فرمان، دشنام شنیدیم

بس کودک زرین کله سیم بناگوش
کو را بکله بر کله بوق کشیدیم

از بهر رضای دل این . . . ر نگون بخت
از گنده کسان . . . ادن . . . نی طلبیدیم

چون نیک نگه کردیم از روی حقیقت
راهی خوش و بهتر زره پشت ندیدیم

آنراه رهانید مرا از غم و غصه
تا ظن نبری کاین ره بی مرزه گزیدیم

اینست جواب غزل خواجه سنائی
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - جلال الدین کیست؟
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸ - ای سنائی بیا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.