هوش مصنوعی:
این شعر از سنائی غزنوی، با زبانی طنزآمیز و گاه تند، به موضوعاتی مانند ریش، جوانی، پیری، سرکشی و نصیحت میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر مختلف، مخاطب را به تفکر و تأمل دعوت میکند.
رده سنی:
16+
زبان شعر گاه تند و همراه با کنایههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند پیری و سرکشی نیاز به تجربهی زندگی بیشتری برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۳۰ - ای سنائی دم در این عالم قلندروار زن
ای پسر ریش آوریدی گل کش و دیوار زن
باد سرد از درد ریش آورد کی دیوار زن
گاه بی ریشیت گنتم دست بر دیوار نه
ممرا گفتی رو ای غرزن سر دیوار زن
پار بر من لاف پریشی زدی و خوش زدی
گر بحسن امسال چون پاری، فزون از پار زن
سرکشی کردی و سرگشتی و پشت سر زدی
آن بسر شد ای پسر، هنجار دیگر کارزن
فاقه و ادبار بی ریشی خور و بسیار خور
باد سرد از یاد بیریشی زن و بسیار زن
بر گل خیریت خیره خار بر رست ای پسر
خیره منشین جان بابا، خر بگیر و خار زن
داو سر سنگی به بیریشی همی صد کان زدی
داو دودانگی به با ریشی بسیصد بارزن
نقش کعب از دو یک و شش پنج و سه و چار داد
هان دو و یک را همه شش پنج و سه و چارزن
ریش آوردی برو آسانتر ای دشوار خم
کار آسان گر نیابی، چنگ در دشوار زن
روی را از من ببر و زپیش من آواره شو
ورنه بر راه رهائی رو یکی آوار زن
. . . یر . . . ن تو ندارم، خیز و بالا راست کن
. . . یر . . . ن خویش جوئی، چنگ در پالارزن
هان و هان کم گوی که خود بی ثمر کشیم و پیر
بر دهان همچو . . . ن خرس . . . س کفتار زن
گر غلط پندار پنداری که هستم، نیسم
خاک در چشم غلط بین غلط پندار زن
تو همان یاری که بودی، لیک ریش آورده ای
تیز بر ریشت زن گر تیز نبود هار زن
این جواب آن، کجا گوید سنائی غزنوی
ای سنائی دم درین عالم قلندروار زن
باد سرد از درد ریش آورد کی دیوار زن
گاه بی ریشیت گنتم دست بر دیوار نه
ممرا گفتی رو ای غرزن سر دیوار زن
پار بر من لاف پریشی زدی و خوش زدی
گر بحسن امسال چون پاری، فزون از پار زن
سرکشی کردی و سرگشتی و پشت سر زدی
آن بسر شد ای پسر، هنجار دیگر کارزن
فاقه و ادبار بی ریشی خور و بسیار خور
باد سرد از یاد بیریشی زن و بسیار زن
بر گل خیریت خیره خار بر رست ای پسر
خیره منشین جان بابا، خر بگیر و خار زن
داو سر سنگی به بیریشی همی صد کان زدی
داو دودانگی به با ریشی بسیصد بارزن
نقش کعب از دو یک و شش پنج و سه و چار داد
هان دو و یک را همه شش پنج و سه و چارزن
ریش آوردی برو آسانتر ای دشوار خم
کار آسان گر نیابی، چنگ در دشوار زن
روی را از من ببر و زپیش من آواره شو
ورنه بر راه رهائی رو یکی آوار زن
. . . یر . . . ن تو ندارم، خیز و بالا راست کن
. . . یر . . . ن خویش جوئی، چنگ در پالارزن
هان و هان کم گوی که خود بی ثمر کشیم و پیر
بر دهان همچو . . . ن خرس . . . س کفتار زن
گر غلط پندار پنداری که هستم، نیسم
خاک در چشم غلط بین غلط پندار زن
تو همان یاری که بودی، لیک ریش آورده ای
تیز بر ریشت زن گر تیز نبود هار زن
این جواب آن، کجا گوید سنائی غزنوی
ای سنائی دم درین عالم قلندروار زن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹ - آخر چه هست این؟
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱ - مرا عشقت بنامیزد بدان سان پرورید ای جان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.