هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند سوزن و رشته، به بیان احساسات و افکار شاعر درباره هجو و انتقاد از دیگران می‌پردازد. شاعر از قدرت خود در هجو کردن دیگران سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که کسی نمی‌تواند از انتقادهای او در امان بماند. همچنین، او به رابطه بین شاعر و شعرش اشاره می‌کند و شعر را فرزند شاعر می‌داند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم پیچیده‌ای مانند هجو و انتقاد اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۹ - حکیم سوزنیم

حکیم سوزنیم چشم شاعران بهجا
چو چشم باز بدوزم بسوزن پولاد

بسان سوزن بی رشته خاطری دارم
بهر کجا که درآید، فرو رود آزاد

چو رشته درکشم از هجو یکجهان شاعر
بیکدگر بردوزم که درنگنجد باد

کسی که گفت مرا هجو و نام خویش نگفت
کند چو سوزن هجوم در او خلد فریاد

بگیرم آنگه ریشش یکان یکان بکنم
چو پر جوزه اندر ربوده گرسنه خاد

بگویم ای زن تو گشته قلتبان شوهر
سیاهه حشر زن شده ترا داماد

مرا هجا چه کنی چون هجا بمن ندهی
هجای من ببدیع الزمان کجا افتاد

کنم مراو را تا هجو من بدو برسد
وی از هجای من اندوهگین شود یا شاد

نه من مراو را شاگرد شایم و نه رهی
نه آنکسی که مراو ترا بداست استاد

بیا و هجو مرا پیش روی من برخوان
اگر توانی در پیش روی من استاد

لفیظ کردی فرزند خویش و میدانم
که شعر باشد فرزند شاعر و زو زاد

لفیظ بود که فرزند خویش کرد لفیظ
که داند این ز که ماند و که داند آن ز که زاد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸ - در راه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰ - ای پسر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.