۱۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶ - چرا زن گرفتم

زن کردم ای ولی نعم از برای آن
تا کدخدای گردم و مردی نکو شوم

آگه شدم که گر بمثل روی و انهم
در دست زن چو کاغذ تزویر گو شوم

لیکن نه باز گردم از شرم مردمان
کاندر خور تماخره و تیز تو شوم

از دعوت دو گونه و سه دست و چارپای
آن شب که قصد کردم تا جان او شوم

امروز برگ دعوت من بنده را بساز
تا امشبک یکی به . . . زن فرو شوم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵ - نی نی . . . لا . . . لا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷ - نجم دین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.