۹۸ بار خوانده شده
تاج خرقان ببخارا بلب جوی بشیر
خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن
بسمرقند کنونهم خر مغ می طلبد
تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن
خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است
عاجز از رفتن و استادن و از افتادن
گفتم ای خواجه بدین حال مغ اندیش مباش
خر مغ نیست توانی خر ترسا . . . ادن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن
بسمرقند کنونهم خر مغ می طلبد
تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن
خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است
عاجز از رفتن و استادن و از افتادن
گفتم ای خواجه بدین حال مغ اندیش مباش
خر مغ نیست توانی خر ترسا . . . ادن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴ - اینست خشم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶ - خاک خراسان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.