۱۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳ - سالار بک

سالار بک ای از در احسنت و زه زه
ای خسرو احسان ترا لشکر انبه

زوار شده خسرو احسان ترا خیل
دست تو وزیر است قوی همت و بشکه

اجرائی کز دست سخای تو رهی راست
از بهر که وله نرسید است زده نه

در سر هوس فسق و فجور است و ندارم
یک جو که بر آن فسق توان کرد توجه

بی سیم که وله نتوان یافت بهر حال
در پای سوی که بردم و دست سوی مه

آنگاه برون آیم سرمست و بن و آیز
چون سبلت اعدای تو بار و مه پر گه

صله بده و شعر مخوان از قبل آنک
تا بر تو و شعرم نکند خلق فهاقه

تا باد نه چون خاک بود آب نه چون نار
نامور نه چون مار بود کاه نه چون که

چندانت بقا بادا در دولت و اقبال
کز دور و سکون چرخ و زمین آید بسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲ - خواجه محمد بن مؤید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴ - سعد ملک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.