هوش مصنوعی: این متن شعری است که با زبانی نمادین و طنزآمیز به توصیف شخصیتی به نام «نجیب مؤید» می‌پردازد. در این شعر، از تشبیهات و تصاویر مختلفی مانند ابزارهای نجاری (تیشه، تبر، میخ) و حیوانات (خر، میش) برای بیان ویژگی‌های این شخصیت استفاده شده است. شاعر به ظرافت به نقد رفتارها و عملکردهای نجیب مؤید می‌پردازد و گاه با طنز و کنایه، ضعف‌ها یا تناقضات او را برجسته می‌سازد.
رده سنی: 16+ این متن دارای زبان نمادین و کنایه‌آمیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات طنزآمیز و انتقادی آن نیاز به درک بالاتری از ادبیات و اجتماع دارد.

شمارهٔ ۵۱ - سوزنی گفت مدح تو ز خری

ای نجیب مؤید سکنه
میخ کوب کفایت پدری

تا تو نبوی پدر شود بیکار
گر بروی بلا و درد سری

هیچ گوئی براستی تو بدانک
همه را میزنی و چون نخوری

پیرنند نجیل تنها خوار
مانده بی کار و تو بکار دری

بربودی ازو ز سایه تیغ
موی ریش و سبیل و . . . ن ز خری

چون تبر تیشه با همه عملی
میزنی زیر و می بری زبری

در تراش معاملت به قلم
پیش روی آبدار و با گهری

احمد تیشه را چو دسته نهی
ناله بردارد و گری و گری

هست معشوقه ایش همچون میش
راست بر چوب شهری و سفری

مانجه اش گوی را همی ماند
سه سو و نفر و دلفریب و فری

چون شکاف قفیزه ایر است
آن شکاف . . . سش چو درنگری

خود شکاف سیش نیاید تنگ
گر که میره بمانجه اش ببری

تا دو ساقش چو نیم چارسوی
برنگیری ز کار بی خبری

برکشی چون رسن ز مصر بچین
خط خط اندازه . . . سش شمری

گرد بر گرد . . . وش چون پرگار
بر همان راه رفته می گذری

ور چو برمه کمانچه بر تو کشید
لوک آنجای را بسر نبری

پسر عمت از تو بار آرد
گر تو آن چوب خانه را نخری

به همه آلت درود گران
سوزنی گفت مدح تو ز خری

پیش ازین کان خراج برگیرند
تو فرومانی از درودگری

بسوی سوزنی تراشه فرست
این عمارت سبک شود سپری

تا هنر شهره تر ز بیهنریست
تا خطر خوبتر ز بی خطری

باد بر مسند هنر جایت
که سزاوار مسند هنری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰ - همه آلت درودگری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲ - المومن نئی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.