هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وفاداری خود سخن می‌گوید و از درد و رنجی که در این راه متحمل شده است. او از صبر و تحمل خود در برابر مشکلات می‌گوید و از عشقش به معشوق اظهار وفاداری می‌کند. شاعر همچنین از حسادت رقیبان و امید به وصال معشوق سخن می‌گوید و از خداوند طلب صبر و یاری می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۹۳

بر دری ز آمد شد بسیار آزاریم هست
گر خدا صبری دهد اندیشه ی کاریم هست

صبر در می‌بندند اما نیستم ایمن ز شوق
خانهٔ پر رخنهٔ کوتاه دیواریم هست

گر شود ناچار و دندان بر جگر باید نهاد
چاره ی خود کرده‌ام جان جگر خواریم هست

کی گریزم از درت اما ز من غافل مباش
گر توام خواهی که بفروشی خریداریم هست

گر چه ناید بنده‌ای چون من به کار کس ولی
نقش دیوارم ولیکن پای رفتاریم هست

جز در دولتسرای وصل تو هر جا روم
در حسابی هستم و قدری و مقداریم هست

حرمت من گر نداری حرمت عشقم بدار
خود اگر هیچم دل و طبع وفا داریم هست

کوری چشم رقیبان زان گلستان امید
نیست گر دامان پر گل ، چشم پرخاریم هست

وحشی اظهار وفا کردست خون او مریز
ور مدد خواهی به خون ، دست آشنا یاریم هست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۹۲
گوهر بعدی:غزل ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.