هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید. او از ناتوانی، تنهایی، نامهربانی یاران، و عشق ناکام شکایت دارد و آرزوی مرگ می‌کند تا از این بار سنگین رها شود. همچنین، او از حسرت، محنت، و بی‌بهرگی از زندگی می‌نالد و امیدوار است که روزی خداوند گشایشی در زندگی او ایجاد کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، حسرت، و آرزوی مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامناسب باشد. همچنین، درک کامل احساسات و مفاهیم شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۷۳

از ناتوانی می‌کشد دوش نفس بار مرا
هر شب نسیمی می‌برد آشفته دستار مرا

صیتم پس از من می‌کشد صوتی به گوش آسمان
جز در گسستن ناله‌ای قسمت نشد تار مرا

یارست با من سرگردان، یاران همه نامهربان
کو مرگ تا هم در زمان‌آسان کند کار مرا

کو دل که غمخواری کند، کو گریه تا زاری کند
کو ناله کز یاری کند از من خبر یار مرا

من مرد عشرت نیستم، درخورد صحبت نیستم
جز باب حسرت نیستم ها مژده دلدار مرا

حسرت کشیده در برم، محنت گرفته بر سرم
عشقت رواج طرفه‌ای دادست بازار مرا

بختم چه دلسوزی کند، ماتم چه نوروزی کند
خواهم خدا روزی کند صبحی شب تار مرا

هرگز نگشتم بهره‌ور، نه از کلاه و نه کمر
ژولیده مویی تا ز سر افکنده دستار مرا

آخر ز آه سرد من، بر باد دادی گرد من
خواهم به روز درد من بنشانی اغیار مرا

گر دل ز زلف آن نکو بی‌بهره شد از آرزو
فیض بهار خطّ او گل می‌کند خار مرا

فیّاض تا کی این چنین حسرت برم بر آن و این
کو مرگ کز دوش زمین بردارد این بار مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.