هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و حسرت‌آمیز، از عشق و اشتیاق شدید به معشوق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند غنچه، یاقوت، خورشید، و پروانه، احساسات خود را بیان می‌کند. حسرت و رشک به معشوق، سوختن و خاکستر شدن از عشق، و تأثیرات عمیق این احساسات بر وجود شاعر، مضامین اصلی این شعر هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۹۱

غنچه را از حسرت لعل تو دل در بر بسوخت
رشک یاقوت لبت خون در رگ گوهر بسوخت

حسرت بزم تو خورشید فلک را داغ کرد
پرتو شمع تو این پروانه را هم پر بسوخت

بسکه با یاد لبت لب‌های خود را می‌مکید
آب حسرت در دهان چشمة کوثر بسوخت

یارب این آتش که بر ما زد که بعد از سوختن
گرمی خاکستر ما پهلوی اخگر بسوخت!

داشت چشم آینه خورشید بر خاکسترم
غیرت عشق تو زانم مشت خاکستر بسوخت

در ته پیراهن خاکستر خود داشتیم
آنقدر آتش که دل تا دامن محشر بسوخت

شب که بی‌فیّاض در بزم تو ساغر می‌زدیم
شیشه از تب‌خالة حسرت لب ساغر بسوخت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.