هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی از معشوق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که با رفتن معشوق، جان و آرامش او نیز رفته است. اشک‌هایش نشانه‌ی غم و اندوه عمیق اوست و احساس می‌کند که همه‌چیز از دست رفته است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل آن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم شعری دارد.

غزل ۱۰۲

ز پیش دیده تا جانان من رفت
تو پنداری که از تن جان من رفت

اگر خود همره جانان نرفتم
ولی فرسنگها افغان من رفت

سر و سامان مجو از من چو رفتی
تو چون رفتی سر و سامان من رفت

چه دید از من که چون بر هم زدم چشم
چو اشک از دیدهٔ گریان من رفت

از آن پیچم به خود چون مار ، وحشی
که گنج کلبهٔ ویران من رفت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۰۱
گوهر بعدی:غزل ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.