هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است که با آمدنش شور و اشتیاق شاعر را برمی‌انگیزد و با رفتنش آتش حسرت و اندوه در دل او می‌افروزد. شاعر تلاش می‌کند تا معشوق را نگه دارد، اما او بی‌اعتنا می‌گذرد و شاعر را در حسرت و ناامیدی رها می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۱۰۴

گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت
آتش به جای آب ز چشمم فشاند و رفت

آمد چو باد و مضطربم کرد همچو برق
وز آتشم زبانه به گردون رساند و رفت

برخاستم که دست دعایی برآورم
دشنام داد و راه دگر کرد و راند و رفت

از پی دویدمش که عنان گیریی کنم
افراشت تازیانه و مرکب جهاند و رفت

وحشی نشد نصیبم ازو تازیانه‌ای
چشمم به حسرت از پی او بازماند و رفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۰۳
گوهر بعدی:غزل ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.