هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از گم شدن در عشق، حیرانی، انتظار و جستجوی معشوق سخن می‌گوید. مفاهیمی مانند ناپیدایی، تنهایی، عشق الهی و امید به وصال در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۶

چون نسیمم در ره عشق تو نقش پا گم است
در سر کوی تو همچون قطره در دریا گم است

از که حیرانم؟ که پرسد کس سراغ خویش را
در سر کویی که هر کس می‌شود پیدا گم است!

ای که فردای قیامت وعده کردی وصل خویش
روزگار عاشقان را در میان فردا گم است

حسرت قدش نگنجد در بغل خمیازه را
آنکه در یک جلوه‌‌اش عالم ز سر تا پا گم است

پای رغبت از سر کوی فنا بیرون منه
عاقبت سر رشته اینجا می‌کشد، اینجا گم است

دولت بیدار خواهی چشم شب بیدار دار
روزهای نیکبختی در دل شب‌ها گم است

نیست پنهان بر کسی این حرف گویم آشکار
آنکه تنها نیست ازوی هیچ‌کس تنها گم است

مردمان را نیست تاب دیدن نامردمان
عشق را در زیر دامن دامن صحرا گم است

ما نمی‌دانیم قدر و قیمت فیّاض را
همچو یوسف او زاخوان در میان ما گم است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.