هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد فراق و اشتیاق دیدار معشوق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خون دل، شمع افروخته و گلستان، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. چشم در این شعر نماد اشک و حسرت است و دل نیز با خون و درد عجین شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند خون دل و درد عاطفی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۸

عکس رخ جانانه که در منزل چشم است
شمعی است که افروخته در محفل چشم است

جز خون دل و لخت جگر بار ندارد
این ریشة دردی که در آب و گل چشم است

دل خود به خیال تو تسلّی است ولیکن
از حسرت دیدار تو خون در دل چشم است

تا خون نخورد دل، نشود دیده گلستان
محصول دلست اینکه مرا حاصل چشم است

از ضعف زمانی ز تپیدن ننشیند
فیّاض دل خون شده‌ام بسمل چشم است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.