هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به عشق و اشتیاق خود به معشوق اشاره میکند و از احساس شادی و جستجوی معنوی خود سخن میگوید. او از عناصری مانند سیمرغ و کیمیا برای بیان جستجوی خود استفاده میکند و در نهایت به هنر شاعری و استادی خود در شعر اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و معنوی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۴۰
تا بوی زلف یار در آبادی منست
هر لب که خندهای کند از شادی منست
بالم وداع جلوة پرواز میکند
یارب دگر که در پی صیّادی منست؟
دارم سراغِ جلوة سیمرغ و کیمیا
هر نقش پی که گم شده در وادی منست
از ناله رخنه در جگر سنگ میکنم
کو بیستون؟ که نوبت فرهادی منست
فیّاض هر چه در صف زلف گفتهام
در شعر کارنامة استادی منست
هر لب که خندهای کند از شادی منست
بالم وداع جلوة پرواز میکند
یارب دگر که در پی صیّادی منست؟
دارم سراغِ جلوة سیمرغ و کیمیا
هر نقش پی که گم شده در وادی منست
از ناله رخنه در جگر سنگ میکنم
کو بیستون؟ که نوبت فرهادی منست
فیّاض هر چه در صف زلف گفتهام
در شعر کارنامة استادی منست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.