هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی به زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق، درد عشق، وصف آتش عشق و جنون، و مفاهیمی مانند شرم، حیاء، و پاکی میپردازد. شاعر از گرمی مجلس، آه آتشین، و اشک جوشان خود سخن میگوید و تأکید میکند که عشق واقعی نیازمند گذشتن از عقل و پذیرش دیوانگی است. همچنین، اشارههایی به مفاهیم فلسفی مانند ادراک و اسطرلاب دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات عاشقانه و تمثیلهای شعری نیازمند سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح است.
شمارهٔ ۱۷۷
حسن صورت از بتان چون طبع آتشناک نیست
خانهسوز صبر من جز شعلة ادراک نیست
پاکی دامانِ حسن از دولت شرم و حیاست
بیحیا گر دامن آیینه باشد پاک نیست
روی گرمی مجلسم هرگز ز شمع کس ندید
مجلس افروزی مرا چون آه آتشناک نیست
غیر گو آسودهخاطر بگذرد از پیش ما
آتش ما را دماغ خصمی خاشاک نیست
در کف اندیشة ما کار اسطرلاب کرد
پیش ما جام جمی بهتر ز برگ تاک نیست
در سر کوی بتان از اشک آتش جوش ما
مشت خاکی نیست کانجا اخگری در خاک نیست
تا درین غمخانهای فیّاض با محنت بساز
نوشداروی طرب در حقّة افلاک نیست
گریه را بیکاوش مژگانت آب و رنگ نیست
ناله بیکیفیّت درد تو سیر آهنگ نیست
کی لب ناکام رنگ از بوسة او میبرد
زآنکه در بازارِ دست او حنا را رنگ نیست
پای لغزی در ره عقل است ورنه با جنون
بوسه را ره بر دم شمشیر برّان تنگ نیست
گام اول منزل عجزست در وادی عشق
ماندگیها اندرین ره بستة فرسنگ نیست
رهروان را پا نمیآید ز شادی بر زمین
در ره دیوانگی فیّاض باک از سنگ نیست
خانهسوز صبر من جز شعلة ادراک نیست
پاکی دامانِ حسن از دولت شرم و حیاست
بیحیا گر دامن آیینه باشد پاک نیست
روی گرمی مجلسم هرگز ز شمع کس ندید
مجلس افروزی مرا چون آه آتشناک نیست
غیر گو آسودهخاطر بگذرد از پیش ما
آتش ما را دماغ خصمی خاشاک نیست
در کف اندیشة ما کار اسطرلاب کرد
پیش ما جام جمی بهتر ز برگ تاک نیست
در سر کوی بتان از اشک آتش جوش ما
مشت خاکی نیست کانجا اخگری در خاک نیست
تا درین غمخانهای فیّاض با محنت بساز
نوشداروی طرب در حقّة افلاک نیست
گریه را بیکاوش مژگانت آب و رنگ نیست
ناله بیکیفیّت درد تو سیر آهنگ نیست
کی لب ناکام رنگ از بوسة او میبرد
زآنکه در بازارِ دست او حنا را رنگ نیست
پای لغزی در ره عقل است ورنه با جنون
بوسه را ره بر دم شمشیر برّان تنگ نیست
گام اول منزل عجزست در وادی عشق
ماندگیها اندرین ره بستة فرسنگ نیست
رهروان را پا نمیآید ز شادی بر زمین
در ره دیوانگی فیّاض باک از سنگ نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.