هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و درد عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دل بدون زخم عشق شاد نیست. او اشاره می‌کند که زخم‌های عشق با مرهم درمان نمی‌شوند و غم عشق، غمی واقعی است. شاعر همچنین از ناامیدی و تاریکی دل خود می‌گوید و اینکه لطف دنیا نمی‌تواند دل او را شاد کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات سنگین، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۱۸۰

دل که بی‌زخم تو باشد به جهان خرّم نیست
زخم را از تو رواجی‌ست که با مرهم نیست

غم بیهوده مرا از سروسامان انداخت
گر بدانم که غم کیست که دارم، غم نیست

هر گل نغمه که خوناب دل از وی نچکد
در سراپردة ساز غم ما محرم نیست

گر سر زلف تو گاهی شکن طرّه بخست
تیره‌روزی دلم را ز تو باعث کم نیست

کام دنیا نگشاید دل ما را فیّاض
داغ ما چشم سیه کردة این مرهم نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.