هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد هجران، اشتیاق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از تلخی جدایی، درد دل و ندامت می‌نالد و به داستان‌های اساطیری مانند یوسف و شیرین اشاره می‌کند. همچنین، از عتاب و خشم درونی خود نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات اساطیری و ادبی آن نیاز به دانش پیشینه‌ای دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل ۱۱۹

به زیر لب حدیث تلخ ، کان بیدادگر دارد
بود زهری که بهر کشتن ما در شکر دارد

بلای هجر و درد اشتیاق پیر کنعانی
کسی داند که چون یوسف عزیزی در سفر دارد

ندارد اشتیاق وصل شیرین، کوهکن، ورنه
به ضرب تیشه سد چون بیستون از پیش بردارد

عتاب آلوده آمد ، باده در سر، دست بر خنجر
کدامین بی‌گله را میکشد دیگر چه سر دارد

کسی دارد خبر از اشک و آه گرم من وحشی
که آتش در دل و داغ ندامت بر جگر دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۱۸
گوهر بعدی:غزل ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.