هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا، احساسات عمیق عاشقانه، رنج‌های عشق، و تأثیرات آن بر روح و جان را بیان می‌کند. شاعر از بی‌قراری‌های عشق، گریه‌ها، و ناله‌هایش سخن می‌گوید و چگونه عشق او را از خواب غفلت بیدار کرده است. همچنین، اشاره‌ای به صبر و ناشکیبایی و تأثیرات متضاد آنها دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خواب عدم' و 'فتنهٔ چشم' ممکن است برای کودکان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۸۵

خویش را بر آب و بر آیینه تا اظهار کرد
آب را آتش زد و آینه را گلزار کرد

مژده چشمِ دل براهِ مصرِ خواهش را که باز
اینک آن آشوب کنعان روی در بازار کرد

عمرها آسوده بودم در شکر خواب عدم
فتنة چشم تو زین خواب خوشم بیدار کرد

چون تل خاکستری کاید به پیش راه سیل
گریة من آسمان را با زمین هموار کرد

شب که زخم ناوکش پی در پیم دل می‌نواخت
ز آن میان تیری که رد شد سخت بر من کار کرد

ناشکیبایی چه بر جانم غم آسان کرده بود
صبر بر من عاقبت این کار را دشوار کرد

بی‌ثباتی‌های نازت آه را از پا فکند
سرگرانی‌های چشمت ناله را بیمار کرد

یارب آسان کن به گوشش ناله‌های تیشه را
آنکه کوه بیستون را بر دل من بار کرد

دشمنی‌های کم فیّاض سدّ ره نبود
هر چه با من کرد آخر یاری آن یار کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.