هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌وفایی و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که دیگر از لطف و رحمت گذشته خبری نیست. او از این که معشوق دیگر به او توجهی ندارد و حتی به غم و درد عاشق نیز بی‌تفاوت است، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و شکایت از بی‌وفایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی و عاشقانه دارد که معمولاً با افزایش سن و تجربه حاصل می‌شود.

غزل ۱۲۲

جانان نظری کو ز وفا داشت ندارد
لطفی که از این پیش به ما داشت ندارد

رحمی که به این غمزده‌اش بود نماندست
لطفی که به این بی سر و پا داشت ندارد

آن پادشه حسن ندانم چه خطا دید
کان لطف که نسبت به گدا داشت ندارد

گر یار خبردار شود از غم عاشق
جوری که به این قوم روا داشت ندارد

وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست
کان گوشهٔ چشمی که به ما داشت ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۲۱
گوهر بعدی:غزل ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.