هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و عاشقی، فتنه‌گری، و ناز و نیاز عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از قدرت و تأثیر عشق بر عقل و دین صحبت می‌کند و به عواقب و دردهای عشق اشاره می‌کند. همچنین، از تحفه‌ها و هدایایی که عاشقان به معشوق تقدیم می‌کنند، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌تر ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل ۱۲۱

چشم او قصد عقل و دین دارد
لشکر فتنه در کمین دارد

عالمی را کند مسخر خویش
هر که او لشکری چنین دارد

مست و خنجر به دست می‌آید
آه با عاشقان چه کین دارد

هیچکس را به جان مضایقه نیست
اگر آن شوخ قصد این دارد

ساعد او مباد رنجه شود
داغ بر دست نازنین دارد

هر کرا هست تحفه‌ای در دست
پیش جانان در آستین دارد

نیم جانی‌ست تحفهٔ وحشی
چه کند بی‌نوا همین دارد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۲۰
گوهر بعدی:غزل ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.