۱۱۴ بار خوانده شده
معاندان که سخن ناشنوده میگویند
نگفته میشنوند و نبوده میگویند
دروغْ لافیِ بیدار طالعان چه بلاست
که فارغند و ز بخت غنوده میگویند
ز لاف مهر خجل نیستند بلهوسان
نکشته تخم، حدیث دروده میگویند
به حرف اهل دل انگشت رد منه زنهار
که این گروه سخن آزموده میگویند
ببزم فخر ز عرض هنر تهیدستان
حدیث سلسله وحرف دوده میگویند
ببزم سینهام این خوش تبسّمانِ نگاه
حدیث جوهرِالماسِ سوده میگویند
ز صاف آینگی طوطیان هندِ خطت
سخن ز زنگ تکلّف ز دوده میگویند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نگفته میشنوند و نبوده میگویند
دروغْ لافیِ بیدار طالعان چه بلاست
که فارغند و ز بخت غنوده میگویند
ز لاف مهر خجل نیستند بلهوسان
نکشته تخم، حدیث دروده میگویند
به حرف اهل دل انگشت رد منه زنهار
که این گروه سخن آزموده میگویند
ببزم فخر ز عرض هنر تهیدستان
حدیث سلسله وحرف دوده میگویند
ببزم سینهام این خوش تبسّمانِ نگاه
حدیث جوهرِالماسِ سوده میگویند
ز صاف آینگی طوطیان هندِ خطت
سخن ز زنگ تکلّف ز دوده میگویند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.