هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از غم و اندوه، عشق و رنج‌های زندگی است. شاعر از اشک‌ها و آه‌های خود می‌گوید که مانند گل‌های پژمرده و اخگرهای خاموش هستند. او از دل زنده‌ی عشق خود سخن می‌گوید که با وجود تاریکی‌ها هنوز روشن است. شعله‌های زندگی از خاکسترهای غم برمی‌خیزند و شاعر تسلی را در میان این رنج‌ها می‌جوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۴۷

خجل شد از سرشکم خاطر افسردة اخگر
گل اشکم کجا و غنچة پژمردة اخگر

من آن دل زندة عشقم که با این تیره روزی‌ها
کند خاکسترم روشن چراغ مردة اخگر

اثر جوید ز آه سر من برچیدة آتش
گرو بازد به اشک گرم من افشردة اخگر

لباس خودنمایی شعله از بالای خس دارد
نمی‌پوشد کفن جز از تن خود مردة اخگر

دل فیّاض زا آسان تسلّی می‌توان دادن
به خاکستر شود خوش خاطر آزردة اخگر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.