هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، وصال، رهایی از غم، و مستی معنوی می‌پردازد. شاعر از معشوق می‌خواهد تا با حضور خود، جهان او را روشن کند و غم‌هایش را بزداید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به شراب و مستی نیازمند درک ادبی و بلوغ فکری است.

شمارهٔ ۴۴۹

بیا به مجلس و کام دل از شراب برآور
پیاله گیر و سر از جیب آفتاب برآور

درین محیط فنا محو همچو قطره چرایی؟
به فکر خود سر ازین بحر چون حباب برآور

ز صیدگاه تغافل رمیده کبک دل من
نگاه یار کجایی؟ پر عقاب برآور

در انتظار تو هر صبح چشم بر ره شامم
بیا و دیده‌ام از گرد آفتاب برآور

خرابی دل عاشق به یاد دوست ندانی
کتان خویش زمانی به ماهتاب برآور

متاع وقت به تاراج فوت می‌رود ای دل
چه غفلت است! بهوش آ،‌ سری ز خواب برآور

مباد دل ز تنک رویی تو خام بماند
بتاب چهره و دودی ازین کباب برآور

ترا حیا نگذارد چو آفتاب بر آیی
پیاله‌ای کش و خود را ازین حجاب برآور

خراب گریة شادی توان شدن ز وصالت
بیا و خانة چشم مرا به آب برآور

وجودم از تو پُرست ای گل ار قبول نداری
تو برفروز و ز پیشانیم گلاب برآور

حریف دفتر لافند همسران تو فیّاض
بیا تو هم ورقی چند از کتاب برآور
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.