هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از مولانا، به موضوعاتی مانند عشق الهی، فنا در عشق، گذرایی دنیا و امید به فضل خداوند می‌پردازد. شاعر از رنج‌های عشق و فداکاری در راه آن سخن می‌گوید، اما در نهایت به فضل و احسان الهی امیدوار است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مضامین مانند فنا و مرگ ممکن است برای کودکان قابل هضم نباشد.

شمارهٔ ۴۹۸

بدین نشاط که رفتیم ناتوان در خاک
ز داغ عشق تو کردیم گل فشان در خاک

شکسته رنگی ما جلوه‌های رنگین کرد
شدیم هر سر مو شاخ ارغوان در خاک

مرا که مهر تو دارم به جای مغز چه غم
که شمع خلوت تارست استخوان در خاک

ز دستبرد اجل منّتی است بر سر ما
که ایمنیم ز تأثیر آسمان در خاک

چه نشئه در دم شمشیر عشق جا دارد
که گر به پیر رسد می‌رود جوان در خاک

ز زخم تیغ تو گلدسته‌ای نبسته تنم
که زرد رو شود از جلوة خزان در خاک

به بال دل به فلک ذرّه ذرّه کُشتة دوست
پرد چنان که نماند ازو نشان در خهاک

ز جلوة تو چمن اهتزاز دیگر داشت
دمیده بود مگر سایة تو جان در خاک!

ز شهرتت به زبان‌ها چه حاصل افتادن
که می‌کند اجل این حرف را نهان در خاک

تو تخم نیکی افشان و ناامید مباش
که هیچ دانه نماندست جاودان در خاک

ز یکدلی مگذر زانکه شیشة ساعت
نشسته از دودلی‌هاست تا میان در خاک

نهال معرفتی سبز کن به آب عمل
که کرده‌اند بدین کار تخم جان در خاک

شکستِ بال بود کام عشق، از آن باشد
که مرغ سد ره گرفتست آشیان در خاک

ممات بهر حیات دگر بود در کار
پی نهال کند ریشه باغبان در خاک

به پیش تیر حوادث نشانه‌ایم اکنون
رسد دمی که رود چرخ را کمان در خاک

چو هست مایه فضلت ببخش و احسان کن
که کس نمی‌کند این گنج را نهان در خاک

ز ناروایی این نقد غم مخور فیّاض
که داغ عشق بود تا ابد روان در خاک
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.