هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات شاعر نسبت به گذشته‌ای است که در آن دشنام و ناملایمات از سوی معشوق، برایش خوشایند بود. او از تغییر حال و روزگار خود می‌نالد و از این که امروز همان دشنام‌ها برایش دردناک شده است، اظهار تأسف می‌کند. شاعر همچنین اشاره می‌کند که دیگر دلش فرمان‌پذیر نیست و حکم معشوق دیگر بر او اثر ندارد. او تأکید می‌کند که خشمش موقتی نیست و سال‌ها طول خواهد کشید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده‌تر شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۱۴۳

بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود
بنده بودیم و زبان ماجرا کوتاه بود

حق یاریهای سابق گر نبستی راه نطق
درجواب این که گفتی نکته‌ای در راه بود

پیش ازینم جان فزودی لذت دشنام او
اله اله از چه امروز اینچنین جانکاه بود

گو مده فرمان که دیگر نیست دل فرمان پذیر
حکم او می‌رفت چندانی که اینجا شاه بود

سالها هم بگذرد وحشی که سویش نگذرم
تا نپنداری که خشم ما همین یک ماه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۲
گوهر بعدی:غزل ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.