هوش مصنوعی: شخصیتی که از عربده‌جویی بازگشته است، با چشمانی پر از ناز و غمزه‌هایی که رازها را جستجو می‌کنند، به ظاهر حال دیگری توجه می‌کند. نگاهش نشان‌دهنده‌ی نیاز و شوق است و در عین حال، گرمی و بلا در خود دارد. شخصیت اصلی خود را بنده‌ی نواز او می‌داند و آرزو دارد هر لحظه به سوی او بتازد. در نهایت، وحشی از بزم به کلبه‌ی آنها با می و ساز می‌آید و خوشحالی می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی و احساسی پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی داشته باشد.

غزل ۱۴۹

دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود
چشم پر عربده‌اش بر سر ناز آمده بود

چشمش از ظاهر حالم خبری می‌پرسید
غمزه‌اش نیز به جاسوسی راز آمده بود

بود هنگامهٔ من گرم چنان ز آتش شوق
که نگاهش به تماشای نیاز آمده بود

غیر داند که نگاهش چه بلا گرمی داشت
زانکه در بوتهٔ غیرت به گداز آمده بود

چه اداها که ندیدم چه نظرها که نکرد
بنده‌اش من که عجب بنده نواز آمده بود

آرزو بود که هر لحظه به سویت می‌تاخت
داشت می‌دانی و خوش در تک و تاز آمده بود

وحشی از بزم که این مایهٔ خوشحالی یافت
که سوی کلبهٔ ما با می و ساز آمده بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۸
گوهر بعدی:غزل ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.