هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و از ناامیدی و شکست در عشق شکایت می‌کند. شاعر از روزهایی یاد می‌کند که هنوز شک و تردید در عشق وجود نداشت و از تغییر حال و روزگار و نبود وفاداری در معشوق ابراز تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات مطرح شده مانند شکست در عشق و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل ۱۵۰

زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود
بودش گمان مهر وهنوزش یقین نبود

اقرار مهر کردم وگفتم وفاکنی
کشتی مرا قرار تو با من چنین نبود

انکار مهر سد ره سد تغافل است
اما چه سود چون دل ما پیش بین نبود

من خود گره به کار خود انداختم که تو
زین پیش با منت گرهی بر جبین نبود

افسانه‌ایست بودن شیرین به کوهکن
آن روز چشم فتنه مگر در کمین نبود

وحشی کسی که چشم وفا داشتم ازو
زود ازنظر فکند مرا چشم این نبود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۹
گوهر بعدی:غزل ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.