هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناگفتهها و دردهای درونی خود میگوید که دیگران آنها را درک نکردهاند. او از این که شنوندهای برای دردهایش ندارد، اظهار تأسف میکند و در عین حال از این که مخاطبش به عمق احساسات او پی نبرده، ابراز ناراحتی میکند. شاعر از رفتارهای بیتوجهانه و سطحی مخاطب انتقاد کرده و آرزو میکند که ای کاش او نیز میتوانست حقیقت درونش را ببیند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا به درستی درک شوند.
شمارهٔ ۶۵۷
از گل آوازهای شنیدی تو
آنچه من دیدهام ندیدی تو
عالمی را ز نکته پر کردم
کاش یک نکته میشنیدی تو
مُردم از خسرت تو و شادم
که به این آرزو رسیدی تو
لوح بر کف چه مینهی ای ماه
تخته بر روی خور کشیدی تو
گفتمی شمّهای ز درد دلم
گر به این درد میرسیدی تو
چند نالی به هرزه ای بلبل
پردة گوش گل دریدی تو
زاهدا هرزه من نمیشنوم
برو از سر مرا خریدی تو!
نرسیدی به مطلبی هر چند
در پی این و آن دویدی تو
هیچ بیرون نمیروی فیّاض
سخت در کنج غم خزیدی تو
آنچه من دیدهام ندیدی تو
عالمی را ز نکته پر کردم
کاش یک نکته میشنیدی تو
مُردم از خسرت تو و شادم
که به این آرزو رسیدی تو
لوح بر کف چه مینهی ای ماه
تخته بر روی خور کشیدی تو
گفتمی شمّهای ز درد دلم
گر به این درد میرسیدی تو
چند نالی به هرزه ای بلبل
پردة گوش گل دریدی تو
زاهدا هرزه من نمیشنوم
برو از سر مرا خریدی تو!
نرسیدی به مطلبی هر چند
در پی این و آن دویدی تو
هیچ بیرون نمیروی فیّاض
سخت در کنج غم خزیدی تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.