هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و هجران سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که دل بدون دیدار معشوق خوار نمی‌شود و عشق واقعی نیازمند جانبازی است. شاعر همچنین از درد هجران و آرزوی وصال سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق واقعی با بوی وصل و نه با اغیار به دست می‌آید. در نهایت، شاعر از ارزش و لذت عشق حقیقی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیازمند بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۱۶۰

گر دیده به دریوزهٔ دیدار نیاید
دل در نظر یار چنین خوار نیاید

ور دعوی جانبازی عشقی نکند دل
بر جان کسی اینهمه آزار نیاید

فرماندهی کشور جان کار بزرگیست
نو دولت حسنی، ز تو این کار نیاید

ندهد دل ما گوشهٔ هجر تو به صد وصل
عادت به قفس کرده به گلزار نیاید

با بوی بسازم که گل باغچه ی وصل
بیش از بغل و دامن اغیار نیاید

ناپخته ثمر اینهمه غوغای خریدار
نوباوه ی این باغ به بازار نیاید

بس ذوق که حاصل کند از زمزمهٔ عشق
از وحشی اگر یار مرا عار نیاید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.