هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساسات عمیق و متناقضی مانند غم، عشق، دیوانگی و بیگانگی سخن می‌گوید. شاعر از عقل به عنوان دشمن عشق یاد می‌کند و به دنبال آرامش در غم و ویرانی است. همچنین، از دل وحشی و پروانگی سخن می‌گوید که نشان‌دهنده‌ی تحول و تغییر است.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق، غم، و تضاد بین عقل و احساس است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

غزل ۱۶۹

بازم غم بیهوده به همخانگی آمد
عشق آمد و با نشئه ی دیوانگی آمد

ای عقل همانا که نداری خبر از عشق
بگریز که او دشمن فرزانگی آمد

خوش باشد اگر کنج غمت هست که این دل
با رخنهٔ دیرینه به ویرانگی آمد

دارد خبری آن نگه خاص که سویم
مخصوص به صد شیوهٔ بیگانگی آمد

ای شمع به هر شعله که خواهیش بسوزان
مرغ دل وحشی که به پروانگی آمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۶۸
گوهر بعدی:غزل ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.